دنگ دنگ ساعت...
دنگ...،دنگ...
ساعت گیج زمان در شب عمر
می زند پی در پی زنگ
زهر این فکر که این دم گذراست
می شود نقش به رگ هستی من.
لحظه ام پر شده از لذت
یا به زنگار غمی آلوده است.
لیک چون باید این دم گذرد،
پس اگر می گریم
گریه ام بی ثمر است.
و اگر می خندم
نظرات شما عزیزان:
|